در گذر از تاریخ ، در سالهای متمادی، بسیاری از مناسبتهای اجتماعی و روابط انسانی دچار تغییرات بنیادین شدند.
بعضی از شکل اصیل خود درآمدند و به قالبی جدید رفتند تا بنا به مصلحت روزگار ایفای نقش کنند و برخی دیگر چنان تغییرکردند که کارکرد اولیه خود را از دست دادند و در مواردی حتی به ضد خود بدل شدند و کارکردی متضاد با ایده و فکر اولیهای که آن معنای ویژه را بناگذاشته پیدا کردند.
جشن چهارشنبه سوری که یکی از جشنهای ملی - میهنی ما ایرانیهاست، در حال حاضر مصداق بارز این ادعاست. تغییر کارکرد و قلب ماهیتی که در این رسم هزاران ساله رخ داده را تنها با توجه به نام آن میتوان درک کرد.
جشن سوری (چهارشنبه سوری) نام این سنت کهن است، اما باید پرسید این چه جشنی است که از مدتها قبل از فرا رسیدنش تمامی امکانات امنیتی، امدادی و اورژانسی کشور برای مقابله با آن بسیج میشوند، خواب راحت از چشمان بسیاری گرفته میشود و تا مدتها بعد از پایانش بسیاری را در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات ناشی از آن میبینیم.
آیا معنی جشن در ایران عوض شده؟ آیا بنابه جبر روزگار، خود تصمیم گرفتیم ساختار این رسم قدیمی را متحول کنیم؟ یا نه، همه این کارها یی که به اسم جشن چهارشنبه سوری انجام میدهیم برای رسیدن به معنایی جدید است؟ اینها پرسشهایی است که پاسخگویی به آنها کار سادهای نیست و تا به حال هیچ کس سعی نکرده جوابی قانع کننده به آنها بدهد.
در گاهشماری ایران باستان روزهای هفته به صورتی که هم اکنون است وجود نداشت و هر روز را به نام یک فرشته میخواندند. این یعنی هر 365 روز سال اسم یک فرشته را بر خود داشت. ایرانیان پنج روز آخر سال را محترم میشمردند.
آنها چهار روز اول را زمان آمادگی برای زایش انسان و روز آخر را زمان تولد انسان میدانستند و به پاسداشت این روز به آتش ادای احترام می کردند. آتش دارای دو خاصیت است. نور و حرارت، که نور نمادی است از اهورا، روشنایی، صداقت، پاکی و حرارت نشان بیبدیل زندگی است.
محمد صادق فربد، پژوهشگر و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد در توضیح قدمت و اهمیت آتش بازی در نزد ایرانیان با رجوع به تاریخ میگوید: در تاریخ بخارا آمده است در زمان نوح بن منصور سامانی جشن چهارشنبه سوری برگزار شد. به دستور شاه هیمههای فراوانی از آتش برافروختند و این به حدی بود که کاخ شاهی آتش گرفت و شاه و درباریان مجبور شدند کاخ را ترک کنند و به محلی دیگر بروند.
طبق اسناد تاریخی این حریق در سال 350 هجری و در ماه شوال روی داده است. در حال حاضر هم حین برگزاری جشن ممکن است اتفاقات ناخوشایندی رخ دهد که البته این موضوع نمیتواند مانع از برگزاری یک جشن ملی شود فقط نکتهای که باید به آن توجه لازم مبذول شود موضوع آموزش است.
با آموزش می توان حوادث برگزاری این جشن را کم کرد. مردم و به ویژه جوانان باید بدانند جشن سوری با انفجارهای مهیب هیچ رابطهای ندارد و تنها بوتههای آتش است که به این جشن معنا میدهد. ما اگر اصالت آداب ایرانی را درک کنیم در حفظش تلاش خواهیم کرد این سنت ماست و سنتها به نسبت قدمت خود از حرمت برخوردارند.
هیچ آیینی با فشار از بین نمیروند. چهارشنبه سوری یک جشن گروهی است که در تمام ایران اجرا میشود و رسوم گوناگونی را نیز به دنبال خود میآورد.
رسمهایی همچون گره گشایی، فال کوزه، شال اندازی و قاشق زنی که جزو سنتهای ملی ما هستند و هیچ منافاتی با باورهای دینی ندارند. بیگمان اگر ما به سنتهای ملی خود وفادار بمانیم مفاهیم بیگانه در فرهنگ ما جایی نخواهند داشت.
نماد زندگی
دکتر محمدالستی، مدیر پژوهشکده مطالعات انسانی نیز از منظری دیگر چهارشنبه سوری را بررسی میکند. به تعبیر او همه آن چیزی که به عنوان چهارشنبه سوری در اختیار ما قرار گرفته است، مجموعهای از نمادها است که به دلیل گستردگی آن تنها نماد آتش را بررسی میکنم. انسان نخستین چه برداشتی میتواند از آتش داشته باشد؟
از گرما، حرارت و هر آنچه که آتش ایجاد میکند. اولین برداشت این است که تفاوت بین مردهها و زندهها در گرمای تن زندهها و بدن سرد مردهها است. گویی آتش در وجود زندهها روشن است و گرما ایجاد میکند، اما در مردهها این آتش خاموش شده است. هرچه معلول و عارضه زندگی و زنده بودن انسان بوده است از آتش گرفته شده است. پس آتش نماد زندگی است.
آریاییها از مناطق سرد به سوی ایران سرازیر شدند پس گرمای آتش برای آنها مقدس شد. این موضوع که ایرانیان آتشپرست بودهاند، به این معنی نیست که آنها آتش را عبادت میکردند، چون پرستیدن هرگز معنای عبادت نمیدهد. آتشپرست یعنی کسی که پیوسته مواظب و مراقب آتش است. آتش زداینده پلیدیهاست.
در اسطورههای ملی و دینی نیز برای تطهیر و اثبات پاکی از آتش استفاده شده است مانند سیاوش یا حضرت ابراهیم که از آتش گذشته تا پاکیشان اثبات شد. در جشن چهارشنبه سوری نیز با پریدن از روی آتش به نوعی با آتش پیمان میبندیم و بدیهای خود را به او میدهیم.
چهارشنبه سوری پدیدهای است که هر سال تکرار میشود و برای آن هزینهای هنگفت صرف میشود و موضوعی که آنقدر تکرار شده است بدون شک دارای کارکرد است. گرچه تکرار از نگاه علمی سبب ملالت میشود، اما احساس تکرار را دوست دارد، طبیعت با تکرار جان میگیرد و جامعه با تکرار نیرومند میشود.
دکتر غلامرضا محمودی، روانشناس نیز سخنان خود را با موضوع چهارشنبه سوری از منظر روانشناسی هیجان آغاز میکند. به نظر او ما در چهارشنبه سوری بیشتر با شادی که هیجانی زودگذر است روبهرو هستیم.
چیزی که در این رفتار دیده میشود نوعی دلهرهخواهی است. کشور ما در طول تاریخ هفت بار اشغال شد اما ایران ماند و دلیل آن تنها و تنها تکرار این آداب و رسوم بود. این روانشناس میگوید: اگر جشن چهارشنبه سوری را برگزار میکنیم باید حسی در ما به وجود آید که خود را در کنار تمام کسانی که در اعصار گذشته این جشن را پاس داشتهاند تا به ما برسد، ببینیم.
مردمی که نگاه نمادین به آداب و رسوم خود دارند دارای بالاترین سطح بهداشت روانی هستند زیرا هرگاه به چیزی نگاه نمادین پیدا کردیم به وسیله آن به گذشته وصل شده و با نگاه به گذشته برای آینده آماده می شویم.
آیین ماندگار
در حوزه تاریخ فرهنگ ایران هر چه بوده حاکی از یکتاپرستی است. به گواهی تاریخ حتی پس از ورود اسلام به ایران نیز بسیاری نمادها همچون چهارشنبه سوری پابرجا میمانند و به عنوان نمادی مقدس برای ایرانیان کارکردی تازه پیدا میکند.
دکتر بهرام بیات، کارشناس مسائل اجتماعی با بیان اینکه چهارشنبه سوری به عنوان یک نماد ملی در شرایط تاریخی از نظر اجتماعی کارکرد خود را نشان داده است، در شرح کارکرد اجتماعی این رسم ملی میگوید: برخی جوانان دچار انباشت انرژی و هیجان هستند و طبیعی است که این هیجان بالاخره باید در جایی تخلیه شود.
در کشورهای دیگر این هیجان به نوع دیگری تخلیه میشود. در اسپانیا، گاوهای وحشی در خیابان و کوچههای پر از آدم رها میشوند یا در ایتالیا مردم با مرکبات و گوجه فرنگی به یکدیگر حمله میکنند.
بعد از این جامعه تا حدودی دچار آرامش میشود، چون هیجان موجود در جامعه تخلیه شده. جوانان ما هم به این تخلیه هیجان احتیاج دارند که باید با کمترین آسیب همراه باشد. بیات با تأیید بر اینکه این هیجان انباشته باید به مسیر صحیحی هدایت شود ادامه میدهد: از چهار سال پیش به این جشن با عنوان نمادی که کارکردهای متعددی دارد پرداخته شد، اما اتفاقی که اکنون افتاده است این پدیده را دارای کارکردهای مثبت و منفی کرده است.
به عقیده او، پدیدهای مانند چهارشنبه سوری از بین رفتنی نیست اما ممکن است هر کدام از کارکردهای مثبت و منفیاش بر دیگری غلبه کند که در این صورت همه تلاشها باید این باشد که کارکرد مثبت آن افزون شود.
شب دلهره
چرا شب چهارشنبه سوری در ایران به شب دلهره تبدیل شده است. در جشنی که قرار است فقیر و غنی در کنار یکدیگر شادی کنند و به استقبال نوروز بروند، چه شده است که بسیاری از فرا رسیدن این جشن ناخرسندند.
چرا بوتهها جای خود را به نارنجکهای دست ساز دادهاند. ما کوچه چهارشنبه سوری را اشتباه رفتیم و آن را به شب بحران تبدیل کردیم. بیگمان فلسفه این جشن ورای آن چیزی است که هم اکنون اتفاق میافتد. نقش خانوادهها در این آموزش بسیار مهم است.
مسئولان فرهنگی کشور هم در این رابطه کم کاری کردهاند. بی تردید، مسئلهای اجتماعی وقتی امنیتی میشود که سیاستگذاران در بخشهای مختلف جامعه خوب عمل نکردهاند.